چکیده:

طرح نظری مساله تحقیق خواه ابتکاری باشد خواه از قبل موجود، باید به روشی تعریف شده باشد، زیرا به عنوان زیر سازی برای بنای ساختمان مدل تحلیلی به کار خواهد رفت .

تئوری ها کمک می کنند که ما محیط بیرونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمند تر کشف نماییم، و این مسائل را در قالب های وسیعتر یعنی در یک شبکه وسیع  تر از روابط علی تبیین کنیم .

در تحقیقات کیفی گاهی با این ایده روبرو می شویم که نیاز به آن نیست که در تحقیق کیفی از مرور آثار و نوشته های موجود شروع کرد و یا حتی در ابتدا کار از چنین عملی اجتناب کرد.این تصور هنوز هم در بسیاری از برداشتهای موجود درباره تحقیق کیفی وجود دارد.به طور کلی نظریه های پژوهشی و روش شناختی در میدان تحقیق کیفی از سه موضع اصلی نشئت می گیرند:

×       سنت کنش متقابل نمادین ،که مطالعات معنای ذهنی و ساختن معنای فردی می پردازد.

×       روش شناسی مردم نگارانه که به امور عادی زندگی روزمره و تولید آنها توجه دارد.

×       مواضع ساختار گرایا روانکاوانه نیز کارشان را از ناخود آگاه اجتماعی و  روانی آغاز می کنند.

به غبر از این سه دید گاه کلی در ادامه به دو مبنای عمده تحقیق فمنیستی و برساخت گرایی اجتماعی در مباحثات نظری تحقیق کیفی اشاره خواهیم کرد.

متن در تحقیق کیفی دارای کارکرد است ،نه تنها داده های اصلی تحقیق را که یافته ها بر آن متکی اند فراهم می کند، بلکه براساس تفسیر این داده ها نیز هست ودر عین حال وسیله و ابزار اصلی ارائه و انتقال یافته ها به شمار می آید. این امر به طور کلی در خصوص روشهای جاری در تحقیق کیفی نیز مصداق دارد.

ساخت جهان در متن : می مه سیس (تقلید):این مفهوم می تواند به درک بیشتر علوم اجتماعی مبتنی بر متن کمک کند (( فرد از طریق فرایند های می مه تیک خود را با جهان شبیه سازی می کند. تقلید این امکان را به فرد می دهد تا از خود فاصله بگیرند،جهان بیرون را به داخل جهان درونی شان بکشانند.و درونیات شان را بازگو کنند.قرابت با افراد تنها در این حالت به دست می آید و بنابراین شرط ضروری تفهم است)).

قرائت وفهم متون فرایندی است که طی آن واقعیت به شکل فعالانه ای تولید می شود. این فرایند نه فقط شامل نویسنده متن، بلکه کسانی را که این متن ها برای آنها نوشته شده و آنها را می خوانند، نیز در بر می- گیرد. اگر این سخنان را به حوزه تحقیق کیفی انتقال دهیم به این معنا خواهد بود که در تولید متون، کسی که آن را می خواند و تفسیر می کند به اندازه نویسنده متن در برساخت واقعیت دخالت دارد.

واژگان کلیدی:نظریه، متن، تحقیق کیفی ، تحقیق فمنیستی، برساخت گرایی اجتماعی، می مه سیس

 

 

 مقدمه

در این کار نوشت از اولین منزل در سفر تحقیق کیفی شروع خواهیم کرد.پیش از آن که از متن به سمت نظریه برویم در این تحقیق از نظریه به سمت متن خواهیم رفت.منظور این است که این پیشداوری را از ذهن بزداییم که محققان پژوهش کیفی باید از مطالعه ادبیات تحقیق و روش شناسی و نظریه های مربوط به موضوع اجتناب کنند.سپس راجع به مبانی نظری که روش تحقیق کیفی می تواند از آن بهره گیرد به طور مفصل بحث خواهد شد. این مواضع نظری را می توان نظریه هایی دانست که در پس تحقیق کیفی جای دارند و هر یک دارای پیش فرض هایی درباره ماهیت واقعیت،نحوه پرداختن تمام و کمال به یک موضوع و شیوه طراحی یک تحقیق کیفی را دارند.

طرح مساله

سوالات کلیدی

1-   نظریه ها چه نقشی در تحقیقات کیفی دارند؟

2-   در اجرای طرح تحقیق کیفی چگونه می توان از نظریه ها بهره برد؟

تعاریف نظریه:

واژه تئوری ریشه یونانی دارد و مفهوم کلی آن تقریبا بررسی و تحقیق کردن است. قابل تصور است که (تئوریا) به معنای اندیشیدن و تحقیق درباره خلاء بوده و با گسترش علوم، مفهوم این واژه برروی اندیشیدن و تحقیق درباره هرمساله ای متمرکز شده است(رفیع پور،  1374؛94)

برای هر نظریه سرنوشتی عالی تر از این نیست که راه وصول به یک نظریه جامع تر را که این نظریه همچون حالتی خاص از آن است و برروی آن استوار است را نشان دهد.(البرت انیشتین)

نظریه مجموعه ای از تعاریف و پیشنهادها درباره تعدادی متغیر بهم پیوسته است، که همه این تعاریف و پیشنهاد ها ، بعد منظم و مدونی از وقایع و پدیده هایی را که در اثر همبستگی ها و تداخل این متغیر ها بو جود می آید ،ارائه می دهد.(خاکی؛1382؛186)

نظریه ها، دامهایی هستند که ما برای آن گسترده ایم تا آنچه را که جهان نامیده          می شود صید کنیم و به عقلانی کردن و توضیح دادن و مستولی شدن بر آن توفیق یابیم . تلاش می کنیم تا چشم های شبکه دام را تنگتر و تنگتر  سازیم.(پوپر؛1370؛63)

چار چوب نظری ، الگویی است که فرد پژوهشگر براساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مساله مهم تشخیص داده شده اند نظریه پردازی می کند. این نظریه می تواند ضرورتا سخن پژوهشگر نباشد و به طور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مساله نشات گیرد. ادغام باور های منطقی  فرد پژوهشگر و تحقیقات مرتبط منتشر شده با مساله تحقیق در ایجاد مبنایی برای بررسی موضوع تحقیق نقش محوری دارد. به طور خلاصه چار چوب نظری به رابطه بین متغیر هایی که تصور می شود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند می پردازد. ایجاد چنین چارچوب نظری در برقراری و ساخت فرضیه ها،  آزمون آنها و همچنین درک پژوهشگر از ((مساله تحقیق )) کمک می کند.

به نظر می رسد که نظریه فقط به این دلیل وجود دارد که توصیف ها و طبقه بندی ها کامل و کافی نیستند. بدین ترتیب ، نظریه شامل کلیه زمینه های جهالت است. جمله اخیر کما بیش حقیقت دارد،زیرا همیشه در مشاهدات ما اشتباهاتی وجود دارند و غالبا حوادث و پدیده هایی رخ می دهند که به دلایلی قابل مشاهده نیستند. گاهی اوقات اشتباه به این سبب به وجود می آید که حادثه ای اتفاق می افتد ولی با روش های موجود مشاهده نمی- توان به چگونگی آن دست یافت.(دلاور؛1382 ؛ 70)

 به طور کلی می توان گفت چارچوب نظری پایه ای است که تمام طرح یا پروژه تحقیقاتی بر روی آن قرار داده می شود. یک شبکه منطقی ، توسعه یافته، توصیف شده و کامل بین متغیر هایی است که از طریق فرایند هایی مانند مصاحبه، مشاهده و بررسی ادبیات موضوع مشخص شده اند . (خاکی؛1382؛ص30)

ضرورت و محدودیت تئوری ها :

برخی از افراد – مخصوصا مبتدی و یا نا آشنا با مبادی علم تصور می کنند که می- توانند بدون تئوری نیز یک تحقیق را انجام دهند. این گونه تحقیقات ممکن است در موارد استثنایی به بخش هایی از واقعیت بینجامند.

تئوری ها کمک می کنند که ما محیط بیرونی خود را به طور سیستماتیک تر ادراک کنیم و مسائل را به طور هدفمند تر کشف نماییم، و این مسائل را در قالب های وسیعتر یعنی در یک شبکه وسیع  تر از روابط علی تبیین کنیم . و از این طریق به گسترش دانش بشری نیز کمک نماییم.

همیشه این طور نیست که تئوری ها راحت یافت شوند و مساله به بطور مشخص در شبکه روابط علی یک تئوری قرار گیرد. تعداد تئوری های علوم اجتماعی محدود هستند و برای تبیین پدیده های اجتماعی متعدد کافی نیستند .لذا برقرار کردن ارتباط بین یک مساله جدید و تئوری های موجود دشوار است و باید به تئوری های کم و بیش همجوار و یا حتی دور تر نیز مراجعه کرد و از این طریق تئوری های موجود را گسترش داد و تئوریهای جدید به وجود آورد. این فرایند کشف مساله، یافتن تئوری مناسب و ابداع تئوری جدید، فرآیندی است پایان نا پذیر. و چنانچه تشریح شد به هیچ وجه نمی توان ادعا نمود این فرایند فقط یک فرایند قیاسی است.(رفیع پور، 1382، ص 14)

سوال اساسی در بحث نظریه ها این است که در فرایند تحقیق ابتدا نظریه داشته باشیم و بر اساس آن به پژوهش بپردازیم یا اینکه ابتدا پژوهش و بعد به نظریه برسیم و دیگر اینکه ترکیبی از این دو روش درست است؟

روش ابتدا نظریه، بعد پژوهش دارای مراحلی به شرح زیر است:

1. تدوین یک نظریه واضح و روشن به صورت بدیهی یا براساس فرایند های توصیف شده.

2. انتخاب یک گزاره استخراج  شده از نظریه به  عنوان ملاک مقایسه ی نتایج پژوهش آزمایشی.

3. برنامه ریزی پژوهش به منظور آزمون جمله انتخاب شده از طریق پژوهش آزمایشی.

4. ایجاد تغییر در نظریه با برنامه ریزی و انجام پژوهش مجدد، چنانچه جمله استخراج شده از نظریه با نتایج پژوهش آزمایشی مطابقت نداشته باشد.

5. انتخاب گزاره های دیگر برای آزمون در تعیین محدودیت های نظریه، چنانچه گزاره استخراج شده از نظریه با پژوهش آزمایشی مطابقت نداشته باشد.

روش ابتدا پژوهش ، بعد نظریه دارای مراحلی به شرح زیر است:

1. انتخاب پدیده و تعیین کلیه ویژگیهای آن .

2. اندازه گیری تمام ویژگی های پدیده در موقعیت های مختلف .

3. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده به صورتی دقیق و تعیین هر نوع الگویی که بین آنها وجود دارد.

4. در صورتی که بین اطلاعات جمع آوری شده الگوی معنا داری پیدا شد باید آنها را به صورت بیانیه های نظری برای تدوین قانون تنظیم کرد.

باید دانست هیچ کدام از از این دو روش به تنهایی نمی تواند ایده علمی نوینی را عرضه کند. بنابراین ترکیب این دو روش می تواند در بررسی و خلق ایده های علمی سهم موثری داشته باشد.(خاکی ؛1382؛188)

در روش  تحقیق کیفی ،کار محقق عبارت است از آشکار سازی چارچوب نظری مساله تحقیق، عملیات مبتنی است بر تعریف مفاهیم اساسی و ساختار مفهومی  که قضایایی را مطرح می کند، این قضایا در پاسخ به پرسش آغازی حک و اصلاح شده و در ساختمان مدل نظری صورت قطعی اش را می یابد.(مراجعه شود به بحث مفصل روش تحقیق کیفی در فصول بعدی)

وقتی قرار باشد محقق چارچوب نظری تازه ای از راه حک و اصلاح چارچوب های  نظری از پیش موجود بسازد ، این عملیات اهمیت زیادی پیدا می کند.

طرح نظری مساله تحقیق خواه ابتکاری باشد خواه از قبل موجود، باید به روشی تعریف شده باشد، زیرا به عنوان زیر سازی برای بنای ساختمان مدل تحلیلی به کار خواهد رفت . در روش تحقیق کیفی طرح نظری مساله تحقیق آن قسمت از مطالعات نظری در هر کار تحقیقی است که در حین ساختمان مدل تحلیلی صورت می گیرد.( ریمون کیوی، 1988، صص96و97)

موقعیت تئوری های جامعه شناسی:

آنچه در مورد تئوری و اصول و ضوابط آن گفته شده است در علوم اجتماعی عملا کمتر به کار گرفته شده است. بسیاری از تئوری های علوم اجتماعی آگزیوماتیزه نشده اند و معلوم نیست که از چه گفتار هایی تشکیل شده اند. گاه بین تئورم های استنتاج شده و آگزیوم ها روابط منطقی وجود ندارد و مشخص نیست چه واقعه ای توسط چه مبین هایی تبیین می شود. همچنین گاه آنچه را که تئوری می نامند فقط از یک قانون تشکیل شده است و یا گاه در یک تئوری انواع گفتار ها از کاملا جامع و نا محدود تا کاملا محدود به چشم می خورد. به همین علت نیز کونیگ به پیروی از مرتون معتقد است که تئوری های جامعه شناسی هنوز در حال تحول هستند.(رفیع پور؛ 1374؛ ص 133)

 

 

فصل اول

استفاده از آثار و متون منتشر شده (ادبیات ) در تحقیق

اهداف:

-           با نقش ادبیات موجود در طراحی تحقیق خود آشنا می شویم.

-           به ضرورت تکیه بر ادبیات روش شناختی و نیز تحقیقات کیفی موجود در حوزه پژوهشی وقوف می یابیم.

-           با نحوه یافتن ادبیات مربوط به تحقیق آشنا می شویم.

v     چگونگی و زمان استفاده از ادبیات در تحقیق در پژوهش های کیفی

در تحقیقات کیفی گاهی با این ایده روبرو می شویم که نیاز به آن نیست که در تحقیق کیفی از مرور آثار و نوشته های موجود شروع کرد و یا حتی در ابتدا کار از چنین عملی اجتناب کرد.به طوری که افرادی چون اشتراوس (1967) پیشنهاد کرده اند که محققان باید بدون توجه به آثار منتشر شده درباره موضوع مستقیما به سراغ گردآوری و تحلیل موضوع بروند . و اصطلاح لوح سفید واژه کلیدی ای بود که غالبا بعد ها برای استدلال در برابر مدعیات علمی تحقیق کیفی به کار گرفته می شد. البته او بعد ها نظرش را در این مورد اصلاح کرد. این تصور هنوز هم در بسیاری از برداشتهای موجود درباره تحقیق کیفی وجود دارد.

اووه فلیک معتقد است که بایستی در تحقیق کیفی از چندین نوع ادبیات استفاده کرد.

1-ادبیات نظری راجع به موضوع تحقیق.

2- ادبیات تجربی راجع به تحقیقات پیشین در حوزه مطالعاتی یا حوزه های مشابه

3- ادبیات روش شناختی در باره نحوه انجام تحقیق و نحوه استفاده از روشهای انتخابی.

4- ادبیات نظری و تجربی برای افزودن اطلاعات زمینه ای به داده ها ،مقایسه ،تعمیم یافته های آن.

v     چگونگی استفاده از تحقیقات نظری موضوع

قبل از اینکه مشغول تحقیق شویم بایستی با ادبیات آن حوزه آشنا شویم. چه نوشته ایی در مورد موقعیت اجتماعی آنهایی که می خواهیم مصاحبه یا مشاهده خود را انجام دهیم وجود دارند.مهم اطلاعاتی نیست که ما در باره افراد مصاحبه شوند بدست می آوریم ، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که چیزی در باره افرادی که در شرایط مشابه زندگی می کنند می دانیم.آیا هیچ مدل تبیینی درباره علل و پیامدهای آن موضوع وجود دارد؟

تحقیق کیفی مانند تحقیق کمی نیست که ما فرضیه های مان را از ادبیات موجود بیرون بکشیم، و آنها را مورد آزمون قرار دهیم . در تحقیق کیفی شما از اطلاعات و بصیرت های مأخوذه ادبیات موجود به منزله دانش زمینه ای استفاده می کنیم. تا در بستر این ادبیات به مشاهدات و گزاره های تحقیق نظر یا پس از مرحله اولیه اکتشافی با مرور با ادبیات به تفاوت برداشت اولیه و بعدی تان پی می بریم.

در واقع شما با مرور بر ادبیات نظری موضوع می توانید به سوالات زیر پاسخ دهید.

1-چه اطلاعاتی درباره این موضوع به طور خاص و یا این حوزه به طور عام وجود دارد؟

2-در این حوزه از چه نظریه هایی استفاده و بحث شده است؟

3-چه بحث یا مجادلات نظری ویا روش شناختی ای در این حوزه وجود دارد؟

4- کدام یک از سوالات همچنان مطرح هستند؟

5- کدام یک از موضوعات هنوز مطالعه نشده اند و یا کدام جنبه های موضوع تحقیق بکر مانده است؟

v     استفاده از نظریه ها در تحقیق کیفی

برای روشن شدن این موضوع از یک مثال بهره می گیریم: برای مثال شما می خواهید ((باز نمایی های اجتماعی سرطان پوست در میان زنان طبقه متوسط در یک بخش خاص تهران را مطالعه کنیم )). در برخورد با این سوال با نظریه های مختلفی روبرو می شوید: در وهله ی اول نظریه هایی قرار دارند که موضوع را تبیین می کنند. این نظریه ها ممکن است اطلاعاتی در مورد شیوع، روش درمان و...در اختیار قرار دهند.

شما باید آثار و منابع  منتشر شده درباره آن را مطالعه کنید، تا مشخصا اهمیت این موضوع را بیابید. برای یافتن این اطلاعات ادبیات نظری موضوع را مطالعه خواهید کرد. نظریه هایی را ذیل این ادبیات وجود دارند نظریه های بنیادین می نامند.

دومین دسته از نظریه هایی که در این مثال به تحقیق شما مربوط می شود. نظریه باز نمایی اجتماعی است. این نظریه به شما نشان خواهد داد که شکل های گوناگونی از دانش میان گروههای مختلف مردم عادی وجود دارد. همچنین تصوری از نحوه شکل گیری و پیدایش دانش و تغییر و تحول در اختیار قرار می دهد این اطلاعات چهارچوب نظری برای مفهوم پردازی را در تحقیق فراهم می آورند.

هنگامی که طبقه متوسط را مطالعه می کنید، ممکن است مفهوم طبقات، نابرابری، محرومیت ها و... را مطرح کنید.این نظریه های زمینه ای نگاه به موضوع هستند. و در مورد زنان می خواهید مطالعه کنید ، شاید تفاوت های جنسیتی و روش زندگی و یا شیوه شناخت برخورد کنید که شاید صراحتا دیدگاه فمینیستی بگیرد. این ها را نظریه های زمینه ای می گوییم.

گاهی شما از نظریاتی استفاده می کنید که به لحاظ روش شناختی مهم اند و نحوه انجام کار و تبیین را به شما نشان می دهند.

v     شیوه استفاده از ادبیات تجربی مربوط به تحقیقات پیشین در همان حوزه یا حوزه های مشابه.

پیش از شروع تحقیق بد نیست پرس و جویی درباره تحقیقات انجام شده در حوزه پژوهشی یا حوزه های مشابه انجام دهیم. تحقیقات می توانند منشاء الهام باشند. اینکه در جریان تحقیق چگونه عمل کنیم. اگر تحقیق نمونه خوبی باشد به عنوان یک الگوی مناسب از آن بهره می گیریم . و اگر تحقیق بدی باشد ،ما را کمک می کند تا مرتکب خطا هایی نشویم ، مرور ادبیات تجربی  در حوزه پژوهش به این سوالات پاسخ می دهد.

×      چه سنن یا مجادلات روش شناختی در این باره  وجود دارد؟

×      آیا نتایج یا یافته ها ی ضد و نقیضی وجود دارند که نقطه شروع تحقیق شما باشند؟

 

اشتراوس و کوربین(1998)نیز به فواید استفاده از ادبیات پژوهشی اشاره کرده اند:

1-استفاده از مفاهیم موجود در ادبیات می تواند موجبات فراهم آوردن امکان مقایسه داده هایی که  شما  گرد آوری کرده اید باشد.

2- آشنا بودن به ادبیات حساسیت محقق به تفاوت های ظریف در داده ها را افزایش می دهد.

3- اطلاعات توصیفی منتشر شده می تواند شرح صحیحی از واقعیت را ارائه کند   .

4- دانش نظری منشاء الهام و مانع از سرگردانی در میدان عمل و تحلیل داده ها          می شود.

5- پیش از شروع تحقیق ادبیات و پیشینه تحقیق حکم سکوی پرش را در مصاحبه ها و مشاهدات اولیه شما بازی می کند.

6- ادبیات می تواند سوالات جدیدی را به ذهن محقق در طی تحقیق متبادر کند.

7- ادبیات می تواند حوزه نمونه گیری نظری را پیشنهاد کند.

8- ادبیات می تواند به کار تایید یافته های شما بیایند و یا به وسیله آنها کنار گذاشته شوند.

نحوه استفاده از ادبیات روش شناختی مربوط به روش تحقیق شما

استفاده از ادبیات روشی اولین گام امکان تصمیم گیری درباره یک روش خاص را در بستر گزینه های مختلف موجود و دانش مربوط به آنها، فراهم می آورد. گام دوم شما را برای برداشتن گامهای تکنیکی تر یعنی برنامه ریزی برای به کار گیری آن روش و پرهیز از مشکلات و خطاها آماده می کند.در واقع در اینجا بایستی در مورد ادبیات روشی که                می خواهیم آنرا برای تحلیل موضوع خود بکار ببریم اطلاعاتی داشته باشیم.

مطالعه ادبیات روش شناختی به ما کمک می کند تا به این سوالات پاسخ دهیم :

1- چه سنتها، روشهای جایگزین، یا مجادلات روش شناختی در این جا وجود دارند؟

2- آیا می توان این روشها را به شیوه دیگری به کار بگیرید و بنای کارتان را بر اساس آن قرار دهید.

برای مثال ،اگر می خواهیم از تحلیل گفتمان برای تحقیق خود بهره ببریم، بایستی مطالعاتی در مورد این روش در جهت پی بردن به تمایزات شقوق مختلف ،قوت و ضعف این رویکرد با دیگر رویکرد ها داشته باشیم.

v     نحوه استفاده از ادبیات به هنگام نگارش گزارش تحقیق

در گزارش تحقیق یکی از مهمترین بخش هایی که وجود دارد ادبیات تحقیق است. در اینجا ادبیات موجود به کار فراهم کردن مبنایی برای استدلال هاتان، و نشان دادن نحوه ی تطابق یافته های شما با تحقیقات موجود می آید.ادبیات نشان می دهد که یافته های شما از تحقیقات موجود فراتر رفته و یا با آنها در تعارض اند. بخشی از یک پایان نامه یا تحقیق باید به مرور ادبیات پرداخته باشد. آثار استفاده شده در تحقیق باید نشانگر آن باشد که جستجوی مفصلی در ادبیات آن موضوع داشته اید که نشان می دهد تسلط خوبی بر حوزه بحث دارید و از موضوع و روش مورد استفاده درک کافی دارید و با آخرین تحقیقات در آن حوزه آشنائید.

v     ادبیات تحقیق را چگونه و از کجا بیابیم؟

طبیعتاً برای یافتن تحقیق به کتاب در کتابخانه ها مراجعه می کنیم ،در صورت نبودن کتاب های مورد نظر می توان از طریق اینترنت به کتابخانه های بزرگ دسترسی پیدا کرد. برای این کار می توانید از طریق اینترنت.برای یافتن مقالات نشریات از موتور های جستجویی مانند:

i) Scincediirect.com

ii) springerlink.com

iii)sid.ac.ir

iv) irandoc.com

 استفاده کنید این موتورها شمارا به علوم اجتماعی هدایت خواهد کردکه می توانید در آن بر حسب نام نویسندگان وسایر مشخصات جستجوی خود را انجام دهید. برای مطالعه تمامی بخشهای یک مقاله باید ثبت نام یا حق دانلود آن را خریداری کنید.همین امر در مورد خدمات نشر اینترنتی که بنگاه های نشری چون SAGE با آدرس online.sagepub.com صادق است.

 

 

 

 

فصل دوم

بنیانهای نظری تحقیق کیفی

دیدگاههای پژوهشی در میدان تحقیق کیفی .

 به طور کلی دیدگاههای پژوهشی و روش شناختی از سه موضع اصلی نشئت          می گیرند:

×      سنت کنش متقابل نمادین ،که مطالعات معنای ذهنی و ساختن معنای فردی             می پردازد.

×      روش شناسی مردم نگارانه که به امور عادی زندگی روزمره و تولید آنها توجه دارد.

×      مواضع ساختار گرایا روانکاوانه نیز کارشان را از ناخود آگاه اجتماعی و  روانی آغاز می کنند.

     هر یک از مواضع نظری درباره چگونگی پیوند افراد مورد مطالعه ،تجربیات،کنش ها و تعاملاتشان با زمینه ای که در آن به اشکال گوناگون مورد مطالعه قرار می گیرند،مفهوم پردازی کرده اند.

«   معنای ذهنی کنش متقابل نمادین:

مبنای مطالعات تجربی در این دیدگاه معنای ذهنی است که افراد به فعالیت و محیطشان نسبت می دهند. این دسته از تحقیقات به سنت کنش متقابل نمادین تعلق دارند که توسط هربرت بلومر در سال 1938 وضع شد. کانون توجه این سنت فرایند کنش متقابل – کنش اجتماعی بر پایه روابط دو جانبه بی واسطه – است.و کند وکاو در فرایندها بر پایه برداشتی مشخص از کنش متقابل است که بر خصلت نمادین بودن کنش های اجتماعی تاکید می ورزد.

فرض های کلیدی:

مفروضات  کلیدی  این رویکرد کدامند؟بلومر نقطه عزیمت کنش متقابل نمادین را در سه فرض ساده  خلاصه کرده است.

-         فرض اول: آدمیان بر مبنای معنایی که پدیده ها برایشان دارند با آنها رفتار              می کنند.

-         فرض دوم: معنای این پدیده ها از تعامل اجتماعی آن فرد با همنوعانش نشئت          می گیرد.

-         فرض سوم:این معانی توسط فرایند تفسیری اصلاح و به کار گرفته می شود.و فرد در مواجهه با پدیده ها از آن بهره می گیرد.

پیامد این مفروضات برای تحقیق چیست؟

نقطه عزیمت اصلی در این رویکرد روش های گوناگونی است که افراد از طریق آنها به پدیده ها، رویدادها و تجربیات و جزء اینها معنا می بخشند. باز سازی این دیدگاه های ذهنی ابزاری است برای تحلیل جهان های اجتماعی.قضیه توماس با فرموله کردن پیش فرض اصلی این رویکرد بنیاد محکم تری برای اصل روش شناختی آن فراهم آورده است.

قضیه توماس: او مدعی است هنگامی که یک فرد موقعیتی را واقعی تعریف می کند، این موقعیت پیامد های واقعی می یابد. تاکید او بر اهمیت آنچه که آدمها فکر می کنند و تاثیر آن بر عملکردشان بود. این تاکید خرد بینانه و روانشناسی اجتماعی با چشم اندازهای کلان بینانه و ساختاری مارکس و دیگران در تضاد بود.(جرج ریتزر ،1380،69). همین نکته که پای اصل روش شناختی بنیادین کنش متقابل نمادین را پیش می کشد. محققان باید به جهان از زاویه افراد مورد مطالعه شان نگاه کنند.

بر مبنای این فرض اساسی قاعده روش شناختی ایجاب می کند که دیدگاه فرد مورد بررسی از جهات گوناگون باز سازی شود. در وهله ی اول به شکل نظریه های شخصی به منظور تشریح جهان -یا دست کم حوزه خاصی از پدیده ها- برای خودشان .بدین ترتیب ادبیات تحقیقی مفصلی درباره نظریه های شخصی نسبت به موضوعات مختلف وجود دارد.حالت دوم شکل روایت های زندگی نامه های خود نوشته ای دارد که خط سیر زندگی افراد را از دیدگاه فرد مورد بررسی باز سازی کرده اند.

نتیجه اینکه بر اساس این رویکرد در روش تحقیق کیفی رفتارهایی را که از افراد مورد تحقیق مشاهده می شود نه بر اساس تفسیر ذهنی محقق بلکه بایستی بر اساس تفسیر ذهنی فرد مورد مطالعه تبیین شود.

بلومر بر کاربرد روش درون نگری همدلانه برای بررسی زندگی اجتماعی ،اصرار می ورزد. به عبارت دیگر نظریه پردازان کنش متقابل نمادین در تحقیقاتشان باید خود را جای کنشگران مورد بررسی شان بگذارندتا بتوانند موقعیت را از دیدگاه آنها درک کنند.این نگرش به ترجیح روشهای نرم به جای روشهای سخت دراین نظریه منجرمی شود. (ریتزر، همان منبع،303)

به لحاظ روشی این رویکردعمدتا از شکل های گوناگون مصاحبه و مشاهده همراه با مشارکت استفاده می کند. تمرکز بر دیدگاه افراد مورد بررسی و معنایی که آنان به تجربیات و رویدادها می دهند ، به همراه جهت گیری به سمت معنای پدیده ها ، فعالیت ها و رویدادها بخش عمده ای از تحقیق را تحت تاثیر قرار داده است.البته این رویکرد نیز بدون اشکال وخدشه نیست ،که ممکن است در فرایند تفسیر دیدگاه خود محقق نیز اثر گذار باشد.

« ساختن واقعیت اجتماعی روش شناسی مردم نگارانه

 روش شناسی مردم نگارانه محدودیت های توجه کنش متقابل نمادین به دیدگاه های شخصی را پشت سر گذاشته است.گارفینکل 1967 بنیانگذار این مکتب است. سوال  مورد نظر در این دیدگاه این است که انسانها چگونه در طی و از طریق فرایندهای تعاملی شان واقعیت اجتماعی را می سازند؟مشخصه اصلی این دیدگاه مطالعه روشهایی است که اعضا برای ساختن واقعیت در زندگی روزمره بکار می گیرند.

   با توجه به ریشه های یونانی این اصطلاح (ethno methodology) به معنای روشهایی است که مردم هر روز به کار می برند. این روش اساسا بر آن است تا ثابت کند که جامعه چیزی نیست جز دستاورد عملی و پیوسته جاری افراد معقول. (ریتزر، همان منبع،364)

 

مطالعات روش شناسی مردم نگارانه فعالیت های روز مره را به منزله ((روشهایی تجزیه و تحلیل می کند که اعضا برای عقلانی و قابل شرح کردن این فعالیت ها برای مقاصد عملی به کار می گیرند))مانند سازماندهی فعالیت های پیش پا افتاده ی روز مره.

مشخصه عمومی برنامه پژوهشی روش شناسی مردم نگارانه عبارت است از توجه به فعالیت های روزمره ، نحوه اجرا واین گونه موارد. یعنی رویکرد موضعی به بستر و زمینه ای که فعالیت ها در دامن آن انجام می پذیرد. این برنامه پژوهشی عمدتا در تحقیقات تجربی تحلیل گفت و گو صورت تحقق پیدا کرده است.

سه فرض کلیدی این رویکرد:

هریتیج در سال 1985 مفروضات کلیدی این رویکرد را چنین عنوان می کند.

-   کنش متقابل ساختاری سازمان یافته دارد.

-   هر گونه مشارکتی در کنش متقابل ضمن آنکه توسط زمینه شکل گرفته است،آن را تجدید نیز می کند.

-               با توجه به دو  ویژگی نمی توان هیچ نظمی را در کنش متقابل گفت وگو به طور پیشینی به منزله امری مغشوش تصادفی ، یا بی ربط کنار گذاشت.

کنش متقابل امری منظم است .زمینه همان چهارچوب کنش متقابل است که در تعامل و زمانی که تعامل در جریان است ، بوجود می آید. آنچه در اینجا به آن توجه می شود نه معنای ذهنی یا محتوای یک تعامل برای شرکت کنندگان در آن بلکه نحوه سازمان یافتن آن است. در اینجا به جای رویدادهای برجسته ای که آگاهانه معنایی بر آنها تحمیل می شود، جریان عادی زندگی روزمره موضوع مطالعه است.

محققان تلاش می کنند تا با اتخاذ نگرش بی تفاوتی روش شناسانه مردم نگارانه روش هایی را که کنش متقابل از طریق آنها نظم وسازمان می یابند،کشف و شناسایی کنند. آنها از هر گونه تفسیر خود داری می کنند. زمینه یا بستری که تعامل در آن رخ می دهد نقش کلیدی در فهم روش شناسی مردم نگارانه دارد.

«   قالب بندی ساختاری واقعیت اجتماعی و ذهنی الگو های ساختار گرا

(قدرت بخشی به ساختارها)

این امر اساسی در این رویکرد وجود دارد که سیستم های فرهنگی معنایی به طریقی ادراک و ساختن واقعیت ذهنی و اجتماعی را قالب بندی می کند.

فرض های کلیدی

در اینجا تمایزی میان سطح ظاهری تجربیات و اعمال و دیگر ژرف ساخت های اعمال افراد به عمل آمده است. اگر چه سطح ظاهر در دسترس افراد قرار دارد ، اما ساختار ها ی زیرین دور از دسترس تاملات روزمره آنهاست. سطح با مقاصد و معانی ذهنی مربوط به اعمال در ارتباط است در حالی که ساختار های زیرین مولد اعمال  محسوب می شوند. چنین ساختار های ژرفی متشکل اند از الگوهای فرهنگی ،قالب های تفسیر و ساختار های پنهان معنایی و بالاخره ساختارهای پنهانی که به عقیده روانکاوان ناخودآگاه باقی می ماند. روانکاوی تلاش می کند تا ناخود آگاه را هم در جامعه و هم در فرایند تحقیق آشکار سازد. تحلیل این فرایند و رابطه محقق با کسانی که با آنها مصاحبه کرده یا آنها را مورد مشاهده قرار داده، منبعی است برای کشف اینکه (تولید اجتماعی ناخود آگاه)چگونه عمل می کنند. برای اجرای چنین تحلیل هایی قواعدآشکار و پنهان کنش از اهمیت بسیاری برخوردار است. از مشکلات این رویکرد این است که رابطه مبهم سوژه های کنشگران با ساختار هایی  که قرار است شناسایی شوند، مساله ای است که در بنیانهای نظری این رویکرد حل نشده باقی مانده است.

 در این رویکرد بیشتر به منزله چهارچوبی نظری برای مطالعات کیفی در باره ساخت پدیده های اجتماعی ای مانند تغییرات اکولوژیکی در زندگی روزمره استفاده می کنند. در این جا نیز قواعد اجتماعی از دانش و معرفت اجتماعی نسبت به موضوعات مورد مطالعه نشئت می گیرد بی آنکه فی نفسه واقعیتی به حساب آمده باشند.

مشکل دیگری این رویکرد این است که به شکل نسنجیده ای متن وجهان را یکی                می گیرد. و فرض می کند که اگر به انازه کافی عمل تحلیل را انجام دهیم به ساختارهای مولد (زیرین)فعالیت های موردی که آنان را مطالعه می کنیم خواهیم رسید.

از منظر روش شناختی نیز از انواع مصاحبه و مشاهده همراه با مشارکت استفاده می شود.

 

 

 

«         رقابت پارادایم ها یا چند بعدی ساختن دیدگاه ها:

هرچند که چشم اندازهای پیشین تا اندازه ای برای تحلیل مسائل جامعه شناسی مفید هستند ، اما این کار من(ریتزر)در زمینه موقعیت انگاره ای جامعه شناسی است که جامعه شناسی را به یک علم چند انگاره ای تبدیل کرده است.( (ریتزر، همان منبع،636)

دیدگاه های مختلف در تحقیق و نقاط شروع هر یک را می توان در این قالب نشان داد.

فرد الف با دیدگاه های خود

فرد ب با دیدگاه های خود

 

                                               تعامل

                                         گفتمان

فرهنگ به مثابه چهار چوب

 

 

 


 

درست است که هر کدام از این رویکردها از بعد خاصی به مساله می پردازند و دارای اختلاف نظر هایی هستند اما مواضع مشترکی نیز دارندکه می توان چنین خلاصه کرد:

   1- درون فهمی به منزله اصل معرفت شناختی ،تحقیق کیفی قصد دارد تا پدیده یا رویداد مورد مطالعه اش را از درون بشناسد.آنچه در تحقیق کیفی به دنبال آن هستیم می تواند دیدگاه یک فرد یا افرادمختلف ، روند شکل گیری یک موقعیت اجتماعی یا قواعد فرهنگی و اجتماعی  مربوط به یک موقعیت باشد.اینکه دیدگاه فوق را چگونه در قالب اصطلاحات روش شناختی می ریزید و توجه خود را بر کدام یک از وجوه فوق متمرکز می کنید، به موضع نظری ای بستگی دارد که اساس تحقیق شما را تشکیل می دهد.

  2- بازسازی مورد به مثابه نقطه شروع. ویژگی مشترک دوم دیدگاه های مختلف فوق این است که یک مورد کما بیش به شکلی پیوسته پیش از طرح گزاره ها ی تطبیقی یا عام، تجزیه و تحلیل می شود.برای مثال، ابتدا یک نظریه شخصی منفرد، یک گفت و گو،  وروند آن یا یک مورد انفرادی باز سازی می شود. سپس سایر موارد مطالعه می شوند و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه می شوندتا یک تیپولوژی یا سنخ شناسی جدیدی شکل بگیرد. اینکه از هر یک از این ها به مثابه (مورد)چه چیزی را درک خواهید کرد به موضع نظری ای بستگی دارد که برای مطالعه داده هایتان به کار می گیرید.

3- برساخت واقعیت به مثابه شالوده و بنیان. مورد های بازسازی شده یا تیپولوژی های حاوی سطوح گوناگونی از برساخت واقعیت اند. افراد با دیدگاه های خاص خودشان نسبت به یک پدیده خاص بخشی از واقعیت خودشان را معنی می کنند. در گفت و گوها و گفتمانها ، پدیده ها به شکل تعامل به وجود می آیند و بدین ترتیب واقعیت برساخته می شود.ساختارهای پنهان معنا و قواعد مربوط در بر ساخت موقعیت های اجتماعی و فعالیت هایی که ایجاد می کنند مشارکت دارند.بدین ترتیب واقعیتی که تحقیق کیفی مطالعه می کند واقعیتی از پیش معین نیست.بلکه توسط کنشگران متعددی برساخته می شود .

4- متن به مثابه داده تجربی. در فرایند باز سازی یک مورد ،متونی را تولید خواهید کرد که تحلیل تجربی نهایی تان بر پایه آنها انجام خواهد گرفت. نگرش افراد به مثابه نظریه های شخصی آنها باز سازی یا صورت بندی می شوند؛ جریان و روند یک تعامل ضبط و پیاده می شود باز سازی ساختارها ی پنهان معنا صرفا بر اساس متون حاوی جزئیات لازم صورت بندی می شود . در تمامی این موارد متن بنیان باز سازی و تفسیر است. منزلتی که برای متن قائل می شویم، به موضع نظری مطالعه وابسته است.

 

دید گاه های ذهنی

ساختن واقعیت های  اجتماعی

قالب بندی فرهنگی واقعیت اجتماعی

پیش زمینه سنتی نظری

کنش متقابل نمادین

روش شناسی

مردم نگارانه

ساختار گرای و روانکاوی در روانشناسی

وجوه مشترک

1-      درون فهمی به منزله اصل معرفت شناختی

2-      بازسازی مورد به مثابه نقطه شروع

3-      برساخت واقعیت به مثابه شالوده و بنیان

4-      متن به مثابه داده تجربی

 

    تا اینجا نمایی کلی ازدیدگاه های پژوهشی تحقیق کیفی و پیش فرض های نظری شان ارائه کرده یم. در ادامه به دو مبنای عمده در مباحثات نظری تحقیق کیفی اشاره خواهیم کرد.

الف) فمنیسم یا جنسیت پژوهی

تحقیق فمنیستی که چیزی بیش از یک دیدگاه پژوهشی است،در هیئت نقدی بنیادین بر علوم اجتماعی و تحقیق اجتماعی ظاهر شد. تحقیق فمنیستی بر نادیده گرفتن وضعیت زندگی زنان و سلطه مردان متمرکز است. معمولا تحقیق فمنیستی و پژوهش کیفی به واسطه آن که روشهای شان نیازها و نظرات زنان را بیشتر انعکاس می دهند هم سنگ یکدیگر به شمار می آمدند. میس(1983)شرح می دهد که چرا تحقیق فمنیستی با پژوهش کیفی پیوند دارد تا تحقیق کمی. تحقیق کمی غالبا نظرات زنان را ناشنیده می گذارد، آنها را به ابژه بدل می کند.و به جای اینکه آنها را مشخصا به چشم زن بنگرد نگاهی فارغ از ارزش در مطالعات خود دارد. اما تحقیق کیفی امکان شنیده شدن صدای زنان و تحقق اهداف آنان را فراهم می کند. به عقیده آشر (1999) تحقیق فمنیستی به تحلیل انتقادی روابط جنسیتی در تحقیق و نظریه و پذیرزش وجوه اخلاقی و سیاسی تحقیق و به رسمیت شناختن نیاز به تغییر اجتماعی برای بهبود زندگی زنان توجه خاصی دارد. این امر نه فقط در سطح تعریف موضوع تحقیق بلکه به کشمکش در برسر نحوه اجرای تحقیق در سطوح مختلف منجر می شود.

در این حوزه (دائما) به این نکته اشاره می شود که جنسیت یک مقوله اجتماعی است، و همواره سوال بنیادین درباره روابط اجتماعی به شمار می رود به همین دلیل دیگر به تفاوت جوهری میان جنسیت ها قائل نیستند، بلکه به تحلیل روابط جنسیتی بر اساس تنظیمات سلسله مراتبی و نابرابری های اجتماعی می پردازد. در این بافت به جنسیت به چشم یک مقوله ساختاری یا یک برساخت اجتماعی نظر می شود. اولی بیشتر به نابرابری های اجتماعی ناشی از جنسیت (تفاوت ها)علاقه مند است، ودومی به ایفا و اجرای جنسیت و نحوه برساخت تمایزات اجتماعی در زندگی روزمره و فعالیت های سازمانی .

محققان فمنیست از طریق ایجادیک برنامه پژوهشی برای مطالعه موضوع جنسیت، روابط جنسیتی، نابرابری و نادیده گرفتن تنوع و گوناگونی به باز اندیشی در روش های کیفی کمک کرده اند. این برنامه پژوهشی به طور همزمان در سطح معرفت شناسی، روش شناسی و روش های تحقیق تدوین شده و تاثیر ارزشمندی بر کل تحقیق کیفی داشته است.

ب) پوزیتیویسم و برساخت گرایی

بریمن (2004) پیش فرض های پوزیتیویسم را به این شرح خلاصه کرده است: تنها علم به پدیده هایی که از طریق حواس قابل تاییدند به منزله دانش پذیرفته                       می شوند(پدیده گرایی)، از نظریه ها برای تولید فرضیات استفاده می شود که قابل آزمون باشند و امکان ارزیابی قوانین را فراهم می کنند(قیاس گرایی )؛ دانش از طریق گردآوری حقایق که بنیان قوانین را تشکیل می دهند قابل حصول است(استقرا گرایی)؛ فعالیت علمی باید و می تواند به شکل فارغ از ارزش و در نتیجه عینی انجام شود. ودر پایان اینکه ، تمایز آشکاری میان گزاره های علمی و هنجاری وجود دارد. معمولا پوزیتیویسم با واقع گرایی پیوند خورده است. در هر دو فرض می شود که علوم طبیعی و اجتماعی می توانند و باید از اصول واحدی در گرد آوری و تحلیل داده ها استفاده کنندو جهان در بیرون از ذهن (واقعیت بیرونی )و مستقل از توصیفات مان وجود دارد.

برساخت گرایی اجتماعی در همین موضع انتقادی نسبت به پوزیتیویسم قرار می گیرد. برنامه ای پژوهشی متعددی که کارشان را از نقاط مختلفی آغاز می کنند، تحت این عنوان جای می گیرند. وجه مشترک تمامی رویکرد های بر ساختی این است که رابطه با واقعیت را از طریق فرایند بر ساخت آزمون می کنند.

نمونه هایی از برساخت ها را می توان در سطح مختلفی پیدا کرد:

1-         در سنت پیاژه به شناخت ادراک جهان و معرفت نسبت به آن به چشم بر ساخت می نگرند. بر ساخت گرایی رادیکال (گلاسرفیلد1995) این ایده را تا جایی دنبال می کند که هر گونه شناختی صرفا به تصویر هایی از جهان و واقعیت، و نه به خود آنها، دسترسی دارد.

2-   برساخت گرایی اجتماعی در سنت شوتز، برگر و لاکمن در زندگی روزمره به دنبال برساخت های اجتماعی، ادراکات ودانش است.از این هم روشنتر ، عبارت زیر است که جوهر این برداشت از واقعیت اجتماعی را که خواستار تلفیق علاقه به پدیده های تنگ دامنه با علاقه به پدیدههای پهن دامنه است ، نشان می دهد: (|جامعه یک محصول انسانی است . جامعه یک واقعیت عینی است. و انسان یک محصول اجتماعی است) به عبارت دیگر ،انسانها محصولات همان جامعه ای هستند  که خود خلق می کنند.(ریتزر، 1380؛ 359)

3-   جامعه شناسی علم برساخت گرای سنت فلیک و همکارانش (1979)تحت عنوان تحقیق (برساخت گرایی آزمایشگاهی ) به دنبال این است که تعیین کند عوامل اجتماعی ، تاریخی، محلی، عملی و غیر از این ها  چگونه بر کشف علمی اثر می- گذارند که می توان واقعیت علمی را بر ساخته های اجتماعی (محصولات موضعی)به شمار آورد.

   بر ساخت گرایی یک برنامه واحد نیست بلکه متشکل از رشته های مختلفی (روانشناسی، فلسفه، بیولوژی عصبی ،روانشناسی علوم اطلاعات  و...)است که به شکل موازی رشد می کنند. این رویکرد که واقعیاتی که مطالعه می کنیم محصولات اجتماعی کنشگران ، تعاملات و سازمان ها ونهادها هستند ، بر بسیاری از برنامه های  پژوهش کیفی تاثیر گذار بوده است.

×    برساخت معرفت

شوتز بر ساخت معرفت را از این قضیه شروع می کند : (تمامی معرفت ما نسبت به جهان چه به شکل معرفت عقل سلیمی و چه در شکل تفکرات علمی ،حاوی برساخته هایی است ،یعنی مجموعه ای از انتزاع ها، تعمیم ها ،صورت بندی ها و آرمان سازی ها ،که هر یک خاص سطحی از سازماندهی تفکرند. به عقیده شوتز تمامی گونه های معرفت از طریق انتخاب و گزینش و ساختار بخشی برساخته شده اند.ت فاوت گونه های شخصی معرفت در درجه ساختار یافتگی و آرمان سازی آنهاست و این امر به کار کرد های آن بستگی دارد..بر این اساس، معرفت تجربیات ما را سازماندهی و تنظیم می کند. اولین نتیجه چنین امری یافتن امکان شناخت جهان ورای فرد ارگانیسمی است که جهان را تجربه می کند.  تجربیات از طریق مفاهیم و بسترها ساخت پیدا کرده و درک و دریافت می شوند ، که خود بر ساخته خود فرد هستند نمی توان صادق یا صحیح بودن تصویر شکل گرفته را تعیین کرد. اما می توان کیفیت آنرا بر اساس عملی بودن ارزیابی کرد. یعنی بر اساس میزان اجازه ای که این تصویر یا مدل به فرد می دهد تا در جهان به عمل بپردازد. در اینجا این سوال تعیین کننده مطرح است که برساختن مفاهیم چگونه شکل می گیرد؟معرفت طی فرایند مبادله اجتماعی برساخته می شود ، این امر به نقش زبان در چنین روابطی مبتنی است و مهم تر از همه ، کارکرد های اجتماعی دارد. رویدادهایی که طی فرایند های اجتماعی رخ می دهند بر آنچه به منزله تبیین معتبر یا مفید دوام می آورد، موثر است عمل پژوهش و تحقیق نیز بخشی از برساخت های اجتماعی آن چیز هایی (مفاهیم و واژه ها)است که در پژوهش اجتماعی یافت می شوند.و عمل نگارش نیز به این ساخت اجتماعی جهان مورد مطالعه کمک می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم

پیش زمینه معرفت شناختی :

برساختن و درک متون

در بحث قبل گفتیم که درون فهمی ، رجوع به موردها ، برساخت واقعیت و به کار گیری متن به منزله داده تجربی وجوه مشترک انواع مواضع نظری تحقیق کیفی اند . سوال های متعددی در خصوص این وجوه مشترک مطرح اند. چگونه میتوان فرایند بر ساخت اجتماعی واقعیت را نه تنها در خود پدیده بلکه در حین مطالعه آن شناسایی کرد؟ چه را بطه ای میان متن و و واقعیت وجود دارد؟

متن و واقعیت

متن در تحقیق کیفی دارای کارکرد است ،نه تنها داده های اصلی تحقیق را که یافته ها بر آن متکی اند فراهم می کند، بلکه براساس تفسیر این داده ها نیز هست ودر عین حال وسیله و ابزار اصلی ارائه و انتقال یافته ها به شمار می آید. این امر به طور کلی در خصوص روشهای جاری در تحقیق کیفی نیز مصداق دارد. دو حالت وجود دارد: یا مصاحبه ها حاوی داده هایی هستند که به شکل متن درآمده اند(یعنی پیاده شده اند)و پس از آن است که تفسیر می شوند(درمشاهدات یاد داشتهای میدانی غالبا داده های متنی را تشکیل می دهند؛ یا آنکه تحقیق از از ثبت وضبط گفت وگو ها و موقعیتهی طبیعی آغاز می شود و در ادامه به مرحله پیاده کردن متن و تفسیر آنها می رسد.در هر حال متن محصول گرد آوری داده ها و ابزاری برای تفسیر است.اگر پژوهش کیفی به درک واقعیت اجتماعی از طریق تفسیر متن متکی است ، این سوال مطرح است که در حین ترجمه واقعیت به متن و در حین ترجمه مجدد متن به واقعیت یا استنباط واقعیت از روی متن چه اتفاقی رخ می- دهد؟

در این فرایند متن جایگزین آن چیزی می شود که مورد مطالعه است. به محض اینکه محقق داده هایش را گرد آوری و آنها را متن تبدیل کند،این متن در طول مراحل بعدی فرایند تحقیق جایگزین واقعیت خواهد شد.در ابتدا زندگی نامه ها مورد مطالعه قرار می- گرفتند  اما در در زمان حاضر  روایت هایی که در مصاحبه ها شکل گرفته اند برای تفسیر در دسترس هستند.و آنچه از این روایت  باقی می ماند تنها آن چیز هایی است که طی ضبط به چنگ آمده است و انچه با انتخاب روش پیاده سازی به شکل مستند در آمده است. متنی که به این روش به دست می آید مبنای تفسیر های بعدی و یافته هایی است که از آن ناشی شده اند.

علوم اجتماعی که به ناگزیر به علوم متنی بدل شده اند و به متن به منزله ابزاری برای تثبیت و عینیت بخشی به یافته هایشان متکی اند،با ید توجه بیشتری به این دست سوالات داشته باشد.پرسش هایی مربوط به تولید واقعیت های جدید در حین تولید و تفسیر داده ها در قالب متن و متن در قالب داده به ندرت مطرح می شوند. وباید بیشتر مورد بحث قرار می گیرند.

 

 

متن به مثابه ساختن جهان :برساخت درجه اول و دوم

مدت هاست که در حوزه های مختلف تحت عنوان بحران باز نمایی به این نکته اشاره شده است که رابطه متن وواقعیت را نمی توان به باز نمایی ساده واقعیات مورد نظر تقلیل داد. این بحران از مباحثات قوم نگاری آغاز شد . برای تحقیق کیفی نه فقط بحران بازنمایی بلکه بحران مشروعیت نیز بود.در چهار چوب بحرانبازنمایی و در نتیجه چرخش زبانی  در علوم اجتماعی (نمی توانند به طور مستقیم به تجربیات زیسته دسترسی داشته باشند. اکنون استدلال میکنند چنین تجربیاتی در متن های که محققان نوشته اند خلق می شوند.این بحران بازنمایی است و این بحران پیوند مستقیم تجربه و متن را مساله دار می کند).بحران دوم بحران مشروعیت است که طی آن معیارهای سنتی ارزیابی تحقیق در تحقیق کیفی انکار یا به طور کلی امکان مشروعیت بخشی به دانش علمی انکار می شود.

نکته اساسی این است که ما هنوز قادریم واقعیتی خارج از دیدگاه های ذهنی یا دیدگاه های مشترک اجتماعی مان فرض کنیمو بر اساس میزان باز نمایی آن در متون و سایر دستاوردهای پژوهشی ارزیابی کنیم. انواع گوناگون برساخت گرایی اجتماعی چنین فرضی را رد می کند.در عوض از این ایده شروع می کنندکه شرکت کنندگان از طریق معانی منتسب به رویدادها فعالانه واقعیت ها را خلق می کنندو اگر پژوهش اجتماعی قصد دارد به واقعیت های اجتماعی بپردازد چاره ای جز تن دادن به انتساب معنا را ندارد.الفرد شوتز پیش از این گفته بود که واقعیات صرفا از طریق انتخاب و تفسیرشان موضوعیت پیدا می کند.:به عبارت دقیق تر ،چیزی به نام واقعیت ناب وجود ندارد ، همه واقعیت ها از همان ابتدا واقعیاتی هستند که در بستر جهان وتوسط فعالیت های ذهنی برگزیده شده اند.در نتیجه همواره واقعیت هایی تفسیر شده هستند،حال چه بطور مصنوعی از بسترشان منتزع باشند. یا در بستر خاص خودشان مورد بررسی قرار گرفته باشند.در هر دو حال افق های تفسیری بیرونی و درونی در آنها وجود دارد.

 

برساخت

(متن به مثابه روایتی ازجهان)

 


 

فهم

    

       

      تفسیر کردن                                                               تجربه

( درک کردن و انتساب معنا)                    ( محیط طبیعی واجتماعی رویدادها و فعالیتها)

 

فهم درمیان بر ساخت وتفسیر

 

به عقیده شوتز ،پژوهش اجتماعی به تحلیل همین روش های ساختن جهان و اقدامات برسازنده شرکت کنندگان در زندگی روزمره شان می پردازد.یکی از نکات اساسی در این حوزه تماز برساخت درجه اول و درجه دوم است.به عقیده شوتز ،برساخت های علوم اجتماعی ، به قول او برساخت های درجه دوم اند،یعنی برساخت برساختهایی هستند که کنشگران در صحنه اجتماعی به عمل می آورند. به این شوتز معتقد است که تلاش برای یافتن اصول عامی که آدمی تجربیاتش را در زندگی روزمره و به خصوصتجربیات اجتماعی اش را بر اساس آن سازمان دهد ،وظیفه روش شناسی علوم اجتماعی است.

براین اساس، ادراکات و معرفت و دانش روزمره مبنایی هستند که متخصصان علوم اجتماعی براساس آن ها شکل صورت بندی شده و عامتری از (گونه ای از جهان )را تدوین کنند.بر همین همین قیاس این فرض به نظر می رسد که واقعیت های چند گانه که برای جهان علم واحدند، وجود دارد که تا حدودی براساس همان اصول زندگی روزمره و دیگر اصول سازمان یافته اند.

به خصوص تحقیقات علوم اجتماعی با این مشکل روبرو هستند که همیشه و صرفا با گونه ای از جهانی که قصد مطالعه دارند مواجه می شوند که افرادی که با یکدیگر تعامل دارند آنرا به طور مشترک یا به طور همزمان برساخته اند.

در حین این برساختها روابط مسلم فرض شده ترجمه می شوند:تجربیات روزمره توسط افراد موذد مطالعه به معرفت و گپزارش های این تجربیات یا رویدادها و فهالیت ها توسط محققان به متن ترجمه می شوند. چگونه فرایند این ترجمه را مجسم و معین کرد.

ساخت جهان در متن : می مه سیس (تقلید)

برای پاسخ به این سوال مفهوم می مه سیس یا تقلید را از زیبایی شناسی و ادبیات وام می گیریم. این مفهوم می تواند به درک بیشتر علوم اجتماعی مبتنی بر متن کمک کند . تقلید به انتقال (در ابتدا در آثار ارسطو) جهان های طبیعی را به جهان های نمادین اشاره دارد. در ابتدا آن را تقلید از طبیعت می دانستند. با این حال بحث تقلید گسترده تر شد و اخیرا به منزله اصلی کلی که درک جهان و متون را هدایت و تنظیم می کند، به کارگرفته شده است:

(( فرد از طریق فرایند های می مه تیک خود را با جهان شبیه سازی می کند. تقلید این امکان را به فرد می دهد تا از خود فاصله بگیرند،جهان بیرون را به داخل جهان درونی شان بکشانند.و درونیات شان را بازگو کنند.قرابت با افراد تنها در این حالت به دست می آید و بنابراین شرط ضروری تفهم است)).

به هنگام به کار گیری این ملاحظات در تحقیق کیفی و در متن هایی که در این قبیل پژوهش ها به کار گرفته می شوند،تقلید را می توان در وجوه زیر مشاهده کرد:

×    در انتقال و تبدیل تجربه به روایت،گزارش و جز این ها توسط افراد مورد مطالعه.

×    در بر ساختن متن براین اساس و تفسیر چنین بر ساخته هایی توسط پژوهشگران.

×    به هنگام بازخورد این تفسیر ها به زمینه های روزمره ، برای مثال فبه هنگام قرائت گزارش یافته ها.

قرائت وفهم متون فرایندی است که طی آن واقعیت به شکل فعالانه ای تولید می شود. این فرایند نه فقط شامل نویسنده متن ،بلکه کسانی را که این متن ها برای آنها نوشته شده و آنها را می خوانند، نیز در بر می گیرد. اگر این سخنان را به حوزه تحقیق کیفی انتقال دهیم به این معنا خواهد بود که در تولید متون؛ کسی که آن را می خواند و تفسیر می کند به اندازه نویسنده متن در برساخت واقعیت دخالت دارد.

در علوم اجتماعی مبتنی بر متن  می توان  سه نوع می مه سیس (تقلید) را تفکیک کرد:

•    تفسیر های روزمره و علمی همواره بر پایه پنداشتی پیشینی از اقدامات بشری و رویدادهای طبیعی یا اجتماعی قرار دارند.

•    استحاله تقلید تجربیات (در حال پردازش)متعلق به محیط های اجتماعی و طبیعی به متن را باید فرایند بر ساخت به شمار آورد.

•    استحاله تقلید متن به فهم از طریق تفسیر رخ می دهد.

براین اساس تقلید شامل عبور از مرحله پیش از درک متن به تفسیر ان است.این فرایند درحین عمل برساخت و تفسیر و نیز در عمل رخ می دهدفهم ، به منزله فرایند فعالانه برساخت ، شامل کسی می شود که می فهمد. بر اساس این برداشت از تقلید این فرایند تنها به متون ادبی محدود نمی شود و فهم به منزله یک کل و درنتیجه فهم به منزله مفهومی از معرفت در چهار چوب تحقیق علوم اجتماعی را نیز در بر می گیرد.

برساخت

(متن به مثابه روایتی ازجهان)

                                                        

فهم

             تقلید  3                                                              تقلید2

       تفسیر کردن                                                              تجربه

      ( درک کردن و انتساب معنا)          تقلید 1         ( محیط طبیعی واجتماعی رویدادها و فعالیتها)

 

فرایند می مه سیس (تقلید)

 

تقلید در رابطه با زندگی نامه و روایت

بخش عمده عمل تحقیق به بازسازی سرگذشت های زندگی آفراد یا زندگی نامه آنها در مصاحبه اختصاص دارد.برای شروع ، فرض بر این است که روایت شکل مناسب ارائه تجربیات زیستی فرد است. در این بستر برونر در رابطه می مه تیک میان سرگذشت زندگی و روایت نشان می دهدکه:

 می مه سیس میان به اصطلاح زندگی و روایت یک رابطه دو جانبه است .روایت از زندگی تقلید می کند زندگی هم از روایت. زندگی به این معنا از جنس برساخت تخیل بشری است، همانگونه که یک روایت نیز چنین است.زندگی برساخته تعقل فعالانه آدمیان است .همان نوع تعقلی که از طریقر آن روایت ها را می سازیم.وقتی یک کسی زندگی اش را برای شما تعریف می کند محصول آن همواره یک دستاورد شناختی است نه یک گزارش شفاف از پدیده های روشن و مشخص در نهایت چنین داستانی محصول روایت است به لحاظ روانشناختی چیزی به نام خود زندگی وجود ندارد.دست کم گزینشی بر اساس یاد آوری های حافظه است.که این خود یک عمل تفسیری است.

این بدان معناست که روایت فرد از زندگی خودش بازنمایی یک فرایند حقیقی نیست. بلکه ارائه تقلیدی تجربیاتی است که به این منظور در مصاحبه در قالب یک روایت برساخته شده اند. موضوعی کهبا کمک تحقیق کیفی به مطالعه آن می پردازیم قبلا در زندگی روزمره در قالب روایت برساخته و تفسیر شده است.

 

نتیجه

تحقیق کیفی، که به منزله اصل معرفت شناختی اش و به وسیله روشهای مختلفش به دنبال دست یافتن به فهم است در فاز ابتدا با برساخت واقعیت مواجه بوده است. تجربیات به شکل بی واسطه در روایت ها یا در متون علوم اجتماعی مربوط به آنها بازتاب داده    نمی شوند. ایده بازتاب (تمام نمای ) واقعیت در بازنمایی، تحقیق و متن دستخوش بحران است. می توان به جای این ایده، چرخه چند مرحله ای می مه سیس یا تقلید کسانی را که در فهم علمی مشارکت دارند(یعنی افراد مورد مطالعه، نویسندگان متون و خوانندگان شان)را نیز به حساب آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع

1-خاکی، غلامرضا ،روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، بازتاب ،تهران،1382.

2- پوپر، کارل، منطق اکتشافی علمی، آرام ،احمد، سروش، 1370.

3- رفیع پور، فرامرز، کند وکاوها و پنداشته ها ،سهامی انتشار،1374.

4- رفیع پور، فرامرز، تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی، سهامی انتشار، 1382.

5-ریتزر، جورج، نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، انتشارات علمی، 1380.

6- اووه فلیک، درآمدی بر تحقیق کیفی، هادی جلیلی، نشر نی، 1388.

7- دلاور ، علی، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، رشد، 1382.

8- ریمون کیوی، لوک وان کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، عبدالحسین       نیک گهر، توتیا، 1379.

9- س.ک.موزر، اج.کالتون، روش تحقیق در علوم اجتماعی، کاظم ایزدی، کیهان،1374.