اي روشن تر شدن موضوع، بررسي ديدگاه بنيان گذار انقلاب اسلامي ضروري به نظر مي رسد.

بايد همان طوركه ايران قيام كرد و دماغ مستكبرين را به خاك ماليد، تمام » : ايشان معتقد است

(633 ، امام خميني، 1371 : ج 1 ) «. ملت ها قيام كنند و اين فساد را به زباله دان ها بريزند

ما اين نهضت را يك نهضت ايراني نميدانيم ، بلكه نهضت اسلامي و نهضت »

 مستضعفين در مقابل مستكبرين است همان: 764

به پاخيزيد و از مظلومان هان اي پدران كليسا و روحانيون تابع حضرت عيسي »

جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستكبران پشتيباني كنيد و براي رضاي خدا و

پيروي دستور حضرت مسيح يك بار ديگر ناقوس ها را در معابدتان به نفع مظلومان و

محكوم نمودن ستمگران به صدا درآوريد

اي مستضعفان جهان! به پاخيزيد وخود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهيد؛ بيش از »

اين زير بار ظلم نرويد كه خدا با مظلومان است

هان! به شما مسلمانان هشدار مي دهم، به مسلمانان همه كشورها و به ملت مسلمان »

ايران كه اين تجاوز و دست درازي بي شرمانه را به سادگي نگاه نكنيد و با تمام نيرو براي

نجات علماي ايران از چنگال دژخيمان ديكتاتور ايران مبارزه كنيد و به ستمكاران تكيه

نكنيد كه آتش دوزخ گريبانتان را خواهد گرفت و در برابر خدا هيچ ياوري نخواهيد داشت

و هيچ كس به كمكتان نخواهد آمد

شما اي جنبش هاي آزادي بخش و اي گروه هاي در خط به دس ت آوردن استقلا ل و »

آزادي، به پاخيزيد و ملت هاي خود و ملل اسلامي را هشدار دهيد كه زي ر با ر ست م رفت ن

بدتر و قبيح تر از ستمكاري است و به دولت ها اخطار كنيد كه از زبوني و ذلت خود را نجات

همان) ) «. دهند و به همه تذكر دهيد به اسلام باز آيند و به اخوت اسلامي بگراييد

ديگر دنيا طوري نيست كه ابرقدرت ها هر چه بخواهند، بكنند؛ مستضعفين بايد به پا »

خيزند، همه ممالك بايد حق خودشان را با مشت محكم بگيرند

هان اي مظلومان جهان! از هر قشر وازهر كشوري هستيد، به خودآيي دو از »

هياهوي و عربده امريكا و ساير زورمندان تهي مغز نهراسيد و جهان را بر آنان تنگ كنيد و

حق خود را با مشت گره كرده از آنان بگيريد


اي مستضعفان جهان! بپاخيزيد و خود را از چنگال ستمگران جناي تكاران نجات »

دهيد و اي مسلمانان غيرتمند اقطار عالم! از خواب غفلت برخيزيد و اسلام و كشورهاي

. اسلامي را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهايي بخشيد

دليل تأثيرگذاري انقلاب اسلامي بر بيداري اسلامي

دليل يا دلايل تأثيرگذاري انقلاب اسلامي بر بيداري اسلامي را مي توان اين گونه برشمرد:

1. تأثير حضرت امام خميني بر مسلمانان از جنبه ديني و اسلامي كم نظير است. در

واقع، از قرن پانزدهم در دنياي غر ب و شايد كمي پس از صدر اسلام، شخصيتي را

نمي بينيم كه به اين اندازه نهضت ، افكار و عملكرد و راهبردهايش در سطح جهان اعم از

جهان غرب(ليبراليسم)، جهان شرق(كمونيسم) و جهان اسلام تأثير گذاشته باشد.

2. حضرت امام خميني، مفهوم و معناي قدرت را در سطح جها ني و نيز در جهان

اسلام تغيير داد، به گونه اي كه معناي قدرت پيش از او بر منابع ماد ي تكيه داشت، ولي پس

از انقلاب اسلامي ايران و تأثير گفتمان حضرت امامبر جهان، معنا و تعريف قدرت ، از

تكيه بر منابع ملموس (مادي) به غيرملمو س(معنو ي) همچون عقايد، پرورش افكار و

اطلاع رساني تغيير يافت.

3. در شش هفت قرن گذشته، يك شخصيت ديني و علمي كه به پا خيزد و ملتي را

رهبري كند و همه، حتي مخالفانش، مشروعيت و مقبوليت او را كاملا تصديق كنند، ديده

نشده است. در واقع، مي توان گفت: مشروعيت سياسي و ديني امام در سطح جهان و در

قرون اخير بي نظير بود. محمدي، 1387: 45 :

4. با مطالعه زندگي رهبران نهضت هاي گذشته درمي يابيم هيچ يك از آنها نتوانسته اند

همچون امام خمينيارتباطي صميمانه و مردمي با مستضعفان و ديگر طبقات اجتماعي

در ايران برقرار سازند يا مانند ايشان پيام هاي قرآني را به زبان بسيار ساده به تودههاي

مسلمان برسانند. ازاين رو، اين ويژگي را مي توان يكي از اسرار بزرگ پيروزي انقلاب

اسلامي به شمار آورد.

5. زندگي بي تجمل وي ، صلاحيت رهبري مستضعفان و تود ه هاي مسلمان را به او

ارزاني داشت. در واقع زندگي وي، چه زماني كه يك طلبه ساده بود، چه زماني كه مرجع

تقليد انسان هاي بسياري قرار گرفت و چه هنگامي كه خود را در رأس هرم قدرت يافت، در

نهايت سادگي بود. افزون بر آن، تقوا و اخلاق اسلامي امام خميني نيز تأثيرات فراواني بر

مردم گذاشت، به گونه اي كه انسان هاي بسياري را به حركت بر ضد ظلم و ستم واداشت.

6. امام خمينيتنها به امت و تمدن اسلامي و نجات آن از گمراهي و عقب ماندگي

مادي و معنوي نمي انديشيد، بلكه در فكر نجات همه ملت ها و تمدن ها بود. پيامش به

گورباچف و پاپ، گوياي دغدغه انساني و الهي وي در نجات انسان ها و فرهنگ هايي بود

كه از جاده هدايت انسان و سعادت دنيا و آخرت خارج شده بودند. در نتيجه، اين دلسوزي،

ارتباط و تأثير انقلاب اسلامي ايران را با بخش هاي ديگر جهان برقرار ساخت.

7. امام خمينيهم بر جهان شمولي نهضت اسلامي مردم ايران تأكيد مي ورزيد،

به گونه اي كه آن را مختص مسلمانان جهان نمي ديد و هم با رد جها ن شمول بودن

الگوهاي غربي ، توانايي الگوهاي غربي براي هدايت و نجات انسا ن ها را نمي پذيرفت،

درحالي كه در ميان بسياري از متفكران مسلمان، اين اصرار و اين نو ع نظريه پردازي به

چشم نمي آيد .پارسانيا، 1376”376

8. امام خمينيتنها انديشمندي است كه در پنج يا شش قرن گذشته ، به عنوان

نظريه پرداز انقلاب، خود وارد عرصه عمل شد و با روشنگري هاي خويش، ملت ايران را

بيدار ساخت. در حقيقت، پيوند نظر و عمل، از دلايل مهم موفقيت امام در برپايي انقلاب

اسلامي بود.

بهره گيري از دين در ايجاد تحول اجتماعي مطلوب، مهم ترين تأثير امام خميني و

انقلاب اسلامي بر جنبش گران مسلمان و جنبش بيداري اسلامي است، درحالي كه پيش

از آن، در فضاي جهاني آلوده به ليبراليسم و كمونيسم، كمتر كسي به توانايي دين در

پديدآوري انقلاب ايمان داشت. بر پايه تكيه بر دين به مفهوم فوق، مفاهيم قدرت دگرگون

شد و مسلمانان دريافتند قدرت واقعي، تكيه بر قدرت الهي است و به كمك چنين قدرتي

مي توانند به حقوق پايمان شده خويش دست يابند. امام خميني به همه مسلمانان و مستضعفان

نشان داد تنها راه دستيابي به: مشروعيت و مقبوليت، زندگي ساده و بي آلايش، نجات انسان ها و

تمدن ها و تركيب سازي نظر و عمل با تكيه و تأكيد بر دين به ويژه دين اسلام است. ديني كه

براي همه جهان اسلامي و غير آن، برنامه و سخن دارد. به ديگر سخن، امام و انقلاب

به خوبي نشان دادند تنها راه نجات، اسلام است؛ اين، رمز بيدار شدن جهان خسته از

گمراهي مسلك ها و مكتب هاي ديگر است. محمدي، 1386:502

مصداق هايي از تأثيرگذاري انقلاب اسلامي بر مسلمانان

اينك به مصداق هايي كلي از تأثير انقلاب اسلامي بر هوشيارسازي مسلما نان اشاره

مي شود و سپس دو نمونه عين ي، ملمو س و پراهميت از آگاهي و رشد پيروان اسلام

بيداري اسلامي را بيان مي داريم.

1. هوشياري سياسي

مردان و زنان ايرانى از فرداى پيروزى انقلاب اسلامى، با ايجاد تشكل هاى متعدد انقلابى

و خودجوش، زمينه ارتباط و تبادل آرا و تجارب با مردان و زنان را در اقصا نقاط جهان به

وجود آوردند. مسئله خشم و واكنش هاى تند بس يارى از محافل غربى را با اين شعار

دروغين كه مي خواهند، زن و مرد را در صحنه حاضر سازند، برانگيخت، ولى مردان و زنان

ايرانى بدون توجه به برآشفتگى غرب، به صدور معنوى بي دارى اسلام ى ادامه دادند تا

جايي كه به بركت الگويى كه انقلاب اسلامى براى حضور سياسى  اجتماعى مرد و زن

معرفي كرد، زنان لبنانى به تدريج به آنچه از دست داده بودند، آگاه شدند و آن را بار ديگر

به دست آوردند. جنبش بيدارى، زنان لبنانى را به كلاشينكف و بمب هاى مولوتوف مجهز

كرد. زنان تركيه نيز بر پايه بيدارى اسلامى، هم حجاب را مى خواهند و هم حضور در

اجتماع را؛ يعنى زنان نمى خواهند با پذيرفتن حجاب از جامعه كنار روند. اين همان الگويى

است كه زنان انقلابى ايرانى به آن عمل مى كنند. از اين رو، به گفته يك زن بنگالى، زنان

چيزى بيشتر از برابرى مورد نظر قوانين غربى مى خواهند و خواهان ايفاي نقش فعالتر ى

در زندگى مذهبى و اسلامى هستند. راغبي، 1384:111

تنها زنان مسلمان نبودند كه هويت اسلامى خود را در پرت و بي دارگرى زنان انقلابى

ايران به دست آوردند، بلكه ده ها هزار زن غربى در نهضتى اخلاقى و اسلامى، ارزش هاى

الهى اسلام را كشف كردند و به دين اسلام مشرف شدند، براي مثال نزديك به صد هزار

نفر آلمانى به اسلام گرويده اند كه بيش از نيمى از آنان را زنان تشكيل مى دهند. اين زنان

همانند زنان تازه مسلمان شده امريكايى، نه تنها مراقب پوشش اسلامى خود هستند، بلكه

در خورد و خوراك خود نيز دقت بسيار دارند. آنها حتى در انتخاب برنامه هاى تلويزيونى،

بسيار دقت مي كنند، اغلب از تماشاى سريال هاى ضد اسلامى يا ضد اخلاقى اجتناب

مى ورزند. فعاليت اجتماعى اين دسته از زنان، معمولاً با گرد آمدن در خانه هاى يك ديگر

شكل مى گيرد. گاهي نيز در بيرون از خانه، به دور هم جمع مي شوند و به فعاليت هاي

اجتماعي مي پردازند

در پاسخ به كساني كه در تأثير بيدارى زنان ايرانى بر بيدارى اسلامى شك دارند،

مي توان به توضيح يك روزنامه آلمانى در اين باره اشاره كرد. اين روزنامه در پاسخ به اين

پرسش كه چرا بيدارى اسلامى و جنبش حمايت از حجاب در دهه 1340 ه .ش/ 1960 م.

اتفاق نيفتاد؟ مي گويد: مگر اينكه بگوييم: حجاب زنان ايران پس از انقلاب اسلامي در اين

امر دخالت دارد. در واقع، در تمام دنيا به ويژه در دنياى اسلام، زنان در عرصه زنده كردن

ارزش هاي اسلامي، در حال ايجاد و اداره جنبشى هستند كه قبل از انقلاب 1357 ه .ش/

1979 م. ايران وجود نداشت.

2. پوشش اسلامى

تصويرى كه انقلاب اسلامى از زن ترسيم مي كند، دو تأثير مهم بر جا ى گذاشته است:

نخست آنكه جهان دريافته است زن مسلمان ايرانى خانه نشين و منفعل نيست. خانم دانيل

كشار، مدير جشنواره مونتران كانادا، معتقد است: تصويرى غلط از حضور زنان در ايران، در

ذهن خارجى ها وجود دارد؛ غربي ها فكر مى كنند كه زنا ن ايران ى فعاليت ها ى اجتماعي

چندانى ندارند و در خانه نشسته اند و تنها به خان هدارى مشغولند. عسگري ، 1384:96

ديگر آنكه نگرش هاى منفى درباره زنان مسلمان كاهش يافت ه اس ت. روزنام ه نيوي ورك

تايمز، جنبش احياى حقوق اسلامى زنان در كنفرانس جهانى پكن را جالبترين پديده

كنفرانس معرفى مى كند كه همه جهانيان را سخت تحت تأثير قرار داد؛ زيرا سخنرانانى كه

از دنياى اسلام آمده بودند، سخنان مهمى درباره زنان بيان داشتند. راغبي، همان. در اين

كنفرانس، سخنرانى يك زن محجبه ايرانى، تأثير بسزايي در تبليغ حجاب اسلامي بر جاى

گذاشت. قضاوت ها نيز نشان مى دهد كه حضور جهانى زنان مسلمان ايران، توأم با مؤفقيت بوده

است، هانيه تركيان از امريكا نيز تلاش زن ايرانى در معرفي الگوى زن مسلمان به جهانيان را

موفق مى داند. به هر روى، همان گونه كه احمد هوبر گفته است: آنچه در ايران و درباره زنان رخ

داده، در همه جاى جهان تأثير گذارده است. دلال، 1384:162

دنياى اسلام از الگوى حجاب اسلامى زنان پس از انقلاب ايران تأثير بيشترى پذيرفته

است، از جمله ليز ماركوس، از فعالان جنبش هاي زنان در اندونزي، بى پرده اعتراف مى كند

كه به دليل اثر مستقيم پخش تصاوير زنان ايرانى در رسانه هاى گروهى كشورش، استقبال

از حجاب اسلامى در اندونزى بيشتر شده، به گونه اي كه به تدريج تقليد از حجاب بانوان

ايرانى در آن كشور به يك مد تبديل گشته است و اينك در ميان دانشجويان دانشگا هها

نيز هواداران بسياري دارد. همچنين زنان انقلاب اسلامى، به عنوان الگويى براى زنان

ترك، آنان را به شعار دادن در خيابان ها و رعايت پوشش اسلامى واداشته است. پوشش

زنان انقلابى و مسلمان ايران در برخي كشورهاى خليج فارس، بر لباس به ويژه روسرى،

به شكل عميقى تأثير گذاشته است.

در سال هاى اخير، بر شمار دانشجويان باحجاب در دانشگاه هاى اردن افزوده شده و در

ليبى نيز گرايش به حجاب اسلامى افزايش يافته است. بنابراين، ترديدى نيست كه حجاب

اسلامى ايرانى به اقصى نقاط جهان به ويژه كشورهاى اسلامى سرايت كرده است.( پلنگي،

(186 :1384

حجاب زنان جمهورى اسلامى به شيوه هاى مختلفى به آن سوي مرزهاى ايران نفوذ

كرده است؛ براي مثال، بخشى از اشاعه حجاب ايران اسلامى از طريق فيلم ها ى ايرانى

صورت گرفته است. استقبال از حجاب اسلام ى ايرانى به استثناى تبديل آن به نماد

مخالفت با دولت ها، دلايل ديگرى نيز دارد، از جمله 1. پوشش اسلامى به عنوان اظهار

وجود فردى يا مذهبى به كار مى رود؛ 2. توجه به حجاب، پاسخى به جنبش افسار گسيخته

فمينيسم است؛ 3. مهم تر از همه، دليل گرايش و تشرف به دين مبين اسلام است. (همان)

3. اتحاد دين و دولت

در دنياي معاصر، جريان هاى اسلامى در ميان مهم ترين گرو هها ى سياسى جهان قرار

دارند. اين جريان هاى مذهبى، بر اين باورند كه ميان سياست و مذهب ارتباط تنگاتنگ برقرار

است. به بيان ديگر، از همان روزهاى نخستين پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، امام خمينى

نظريه جهان گرايى انقلاب اسلامى را به عنوان عالى ترين و گسترده ترين مظهر پيوند دين و دولت

مطرح ساخت. وى بر اساس آموزه هاى دينى معتقد بود اراده مستضعفان سرانجام رهبرى

جهان را از آنها خواهد كرد و حتى نويد مى داد وعده خداوند به زودى تحقق خواهد يافت و

محرومان جايگزين ثروتمندان خواهند شد. كيلي و مارفليت، 123 : 1380

البته پى بردن به ارتباط ميان اسلام گرايى(دين) و جها نگرايى(سياست) در انديشه

انقلاب اسلامى چندان دشوار نيست؛ زيرا تأسيس امت اسلامى كه مى توان د مسلمانا ن را

صرف نظر از مليت هاى مختلف و نيز موانع قومى و سياسى موجود به هم پيوند دهد ، از

ارزش ها و شعارهاى انقلاب اسلامى است. افزون بر اين، با توجه به تأكيد شديد انقلاب اسلامى

بر لزوم پيروى از كتاب مقدس(قرآن) و احكام اسلامى، ترديدي وجود ندارد كه اين انقلاب در پى

تحكيم جهانى اصول بنيادين اسلام در جهان است. اين پديده، همان چيزى است كه برخى

انديشمندان مغرب زمين، از جمله هنيز در سال 1372 ه.ش / 1993 م. آن را تجديد حيات

جهانى مذهب(اسلام) خواند. (فوزي، 1381(93 :

ازاين رو، اين امرپيوند خوردن مذهب و سياست اسلامى ناشى از انقلاب اسلامى

دولت امريكا را بر آن داشت كه اسلام گرايى را از عوامل نابودى جها ن بخواند و فعالان

مسلمان را به عنوان رزمندگان شركت كننده در جنگ اسلام و غرب نام ببرد. رهبران اتحاد

جماهير شوروى سابق نيز ترس خويش از اسلام انقلابى الهام يافته از انقلاب اسلامى و

خطرات آن براى شوروى را كتمان نمى كردند. بعدها يك تحليل گر امريكايى از اين پديده

به عنوان انتفاضه جهانى ياد كرد. ازاين رو، شرق و غرب، كه اسلام سياسى اسلام معتقد به

پيوند دين و سياست) ناشى از انقلاب اسلامى را خطر عمد هاى براى منافع خو د

مي دانستند، هركدام تلاش بسيار مي كردند تا از دشمنان جنبشها ى اسلامى سياسى

حمايت كنند .كيلي و مارفيلت، 1380265 :

هانتينگتون در سال 1372 ه.ش / 1993 م. به منظور تعميق بخشي به دشمنى غرب با

اسلام سياسى الهام گرفته از انقلاب اسلامى، گفت: بلوك اسلامى كه خود را رقيب كهن

غرب مى داند، خطر اصلى فرا روى نظم جهانى امريكايى است كه آن، دين و سياست را

جدا از هم مى خواهد. در واقع، بعد از مرگ كمونيسم، اسلا م شخصيت اصلى سناريوى

مورد نظر امريكاست. توجه شديد غرب به اين مسئله، ظاهراً پاسخى است به آنچه كه يك

انديشمند غربى(لارونس) در 1369 ه .ش/ 1990 م. آن را ضربه انقلا ب 1357 ه .ش/

1979 م. ايران، شگفتى پديده امام خمينىو دشوارى كنار آمدن با اسلامگرايى ايرانى

مى خواند. ازاين رو، پس از انقلاب اسلامى، مطالعات وسيعى براى شناخت رابطه ميان دين

و دولت الهام گرفته از انقلاب اسلامى در امريكا به مركزيت دانشگاه شيكاگو آغاز شد ه

است، ولى با هم ديدن و با هم خواستن دين و سياست در دنيا (مانند جنبش الهيات

رهايى بخش امريكاى لاتين) به ويژه دنياى اسلام (مانند حماس و حزب الله)، به يك ارزش

نهادينه شده تبديل گشته است. (همان)

4. اسلام مبارز

انتخاب اسلام براى مبارزه با استبداد و استكبار، تحول نوينى است كه پس از انقلاب

اسلامى روى داده است. پيش از آن حتى گروه هاى سياسى ايرا ى همچون مجاهدين

ديروز و منافقين امروز نيز اعتقاد راسخى به توانا بودن اسلام در مبارزه بر ضد بيداد و ستم

نداشتند، ولى انقلاب ايران نشان داد كه اگر اسلا مب هخوبى تفس ير شود، مى تواند

مقتدرترين رژيم هاى سياسى را براندازد و خود بر جاى آن حكومت كند. اين حادثه توجه

گروه ها و جنبش هايى را كه سال ها به دليل انتخاب ناسيوناليسم، كمونيسم و حكومت هايي

مانند آنها، در نيل به آرمان هاى سياسى خود توفيقى به دست نيافته بودند، به خود جلب

كرد. در اين ميان، تبديل مسئله فلسطين از يك مسئله ناسيوناليستى و كمونيستى به يك

مسئله اسلامى، يكى از برجسته ترين ارزش هايى است كه از انقلاب اسلامى به عاريت گرفته

شد. بنابراين، جنبش فلسطين براى خارج شدن از بن بست مبارزه بى فرجام خود ، سرانجام

اسلام را تنها ابزار كارآمد يافت، به گونه اي كه شيخ محمد ابوطير، از روحانيان برجسته

فلسطينى، تنها اسلام را راهگشاى آزادى فلسطين مي داند. (امام خميني1369:204:

نشانه هاي بسياري از تغيير ماهيت جنبش فلسطينى در دست است كه انتفاضه و شيوه

و ويژگى هايش، يكى از آنهاست. وابسته نبودن انتفاضه به گروه هاى داخلى و كشورهاى

خارجى و جايگزينى يك روش همه جانبه سياسى، نظامى و فرهنگى به جا ى روش هاى

صرفاً مسلحانه يا مسالمت آميز، تبديل مساجد به منابع الهام بخش روحيه جهاد اسلامى ،

ثبات و پيوستگى مبارزان، گسترش شمار مساجد به عنوان پايگاه مجاهدان، توسعه حضور

و « الطليعة الاسلاميه » مردم در نمازهاى جمعه و جماعات، انتشار مجله هاى انقلابى همچون

حمله هاي بسياري به مشروب فروشى ها در دو دهه اخير، از نشان ههاى رويكرد جنبش

: فلسطين به اسلام و به كارگيرى شيوه هاى اسلامى انقلاب ايران است. صديقي ، 1375

70 ) در واقع، همان گونه كه يكى از رهبران فلسطينى گفته است ، انقلاب ايران بود كه

عصر جديدى را پيش روى جنبش فلسطين گشود و باعث شد كه به مسئله فلسطين تنها

از زاويه اسلام نگاه شود.( ابراهيم شقاقي، 1371(123 :

بنابراين، انقلاب اسلامى برداشتى نوين از اسلام و قرآن، در جهان، جوامع اسلامى و

نيز در جامعه سنّى مذهب فلسطين پديد آورد، چنان كه روند مخالفت با دولت هاى فاسد و

سركوب گر را تشديد كرد، به مبارزه آشكار برضد آموزه هاى تحميلى ضد دينى دامن زد

تلاش براى تحقق برابرى و عدالت اجتماعى را شدت بخشيد، واكنش مسلمانا ن در برابر

غرب و غرب زدگى را گسترش داد و نيز نااميدى سا لها ى پايانى دهه 1350 ه .ش/

1970 م. را از عرصه مبارزه حذف كرد. در واقع انقلاب ايران، اين حقيقت را كه اسلا م،

راه حل و جهاد، وسيله اصلى است، به سرزمين هاى در حا ل مبارزه با استكبار به ويژه

كشورهاى مسلمان انتقال داد. (كديور، 1374(97 :

5. گرايش به حكومت الله

نظام اسلامى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران شكل گرفت، به صورت بهترين

الگو و مهم ترين خواسته سياسى مبارزان مسلمان به شمار مي آيد. يكى از رهبران مجلس

ما در آن موقع مى گفتيم اسلام در ايران » : اعلاى انقلاب اسلامى عراق دراين باره مي گويد

پيروز شده است و به زودى به دنبال آن در عراق نيز پيروز خواهد شد. بنابراين، بايد از آن

391 ) به بيان ، جمشيدي ، 1374 : ج 2 ) .« درس بگيريم و آن را سرمشق خود قرار دهيم

1 ميليارد مسلما ن را برانگيخت و آنا ن را برا ى تشكيل / ديگر، انقلاب اسلامى حدود 5

حكومت الله در كره زمين به حرك ت درآورد. اين رويكر د، در اساسنامه، گفتار و عمل

سياسى جنبش هاى اسلامى سياسى معاصر به شكل هاى مختلفى ديده مى شود.

علاقه جنبش گران مسلمانان به ايجاد حكومت اسلامى به شكل هاي مختلفي ابراز شده

است. از جمله برخي از گروه هاى اسلامى با ترجمه كتاب حكومت اسلامى اما م خمينى

(مانند اليسار الاسلامى مصر) يا با تأكيد بر جمهورى اسلامى ايران به عنوان تنها راه حل

(مانند جبهه نجات اسلامى الجزاير)، علاقه مندى خود را براى بر پا ساختن يك حكومت

اسلامى بيان داشته اند.آيت الله محمدباقر صدر پيش از آغاز جنگ تحميلى در تلاش بود

رژيم عراق را سرنگون سازد و حكومتي اسلامى به شيوه حكومت اي ران بر پايه ولايت

فقيه به وجود آورد. (احمدي، 1369(117 :

برخى حركت هاى ديگر اسلامى نيز بر اساس اصل ولايت فقيه و پذيرش آن، از

رهبرى انقلاب اسلامى ايران پيروى مى كنند. اين دسته از گروه ها دوگونه اند: دسته اى كه

از لحاظ عقيدتى و مذهبى خود را مقلد رهبرى انقلاب اسلامى ايران مى داند. (مانند

جنبش امل در لبنان) و دسته اى كه هم از لحاظ سياسى و هم مذهبى، از رهبر ى انقلاب

اسلامى ايران پيروي مى كنند. (مانند جنبش حزب الله لبنان) (سازمان ارتباطات فرهنگي،

: 3

گروه ها و سازمان هاى اسلامى نام برده براى رسيدن به يك نظا م مبتنى بر اسلام ،

شيوه ها و روش هاى مختلفى را در پيش گرفته اند، برخى تنه ا از طري ق اقدا م قهرآميز و

مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و كودتا (مانند جنبش آزادى بخش بحرين) درصد د نابود

كردن رژيم حاكم بوده اند و گرو هه ايى شر ايط فعلى را براى روي آوردن به اقداما ت

مسلحانه مناسب نمى دانند و با توسل به شيوه هاى مسالمت آميز همچو ن شركت در

انتخابات پارلمانى، در پى تغيير نظام موجود هستند؛ مانند حزب اسلام گراى رفاه. گروه هاى

ديگري نيز وجود دارند كه به هر دو روش پايبندند. جنبش حزب الله، نمون هاى از اين گروه

است كه در مصاف با اسرائيل و حكومت مارونى لبنان، به منظور استقرار حكومت اسلامى

به دو روش متمايز و در عين حال مكمل يكديگر، يعنى جنگ با اسرا ئيل و شركت در

انتخابات مجلس لبنان روى آورده است. (نك: همان)

6. ساختارشكنى

انقلاب اسلامى به شكل هاي مختلفي ساختارهاى پذيرفته شده جهانى را در هم شكست و

ساختارهاى ارزشى جديدى را جايگزين ساختارهاى پيشين ساخت؛ از جمله:

الف) در انديشه مدرنيته، انتقال جامعه سنّتى به مدرن ، نيازمند يك الگوى جهانى

توسعه است، آن هم الگويى برگرفته از غرب پيشرفته؛ زيرا آنان معتقدند دنياى غيرغربى

توسعه نيافته بايد همان مسير توسعه در اروپا و امريكا را بپيمايد. در اين ديدگاه، نوسازى با

دنياگرايى مفرط همراه است، ولي انقلاب اسلامى ايران، مبانى توسعه غرب را زير سؤال برد و

فرياد برآورد كه دين درباره اداره دنيا جهت گيرى هايي اساسى دارد، البته دنياگرايى افراطي را هم

نفى مى كند. به عبارتي، انقلاب اسلامى ارزش نوينى در توسعه آفريد و آن، اين است كه توسعه

(12 : اجتماعى نيازمند توسل به الگوهاى غربى نيست. (رفيع پور، 1376

ب) انقلاب اسلامى در ايران در دوره اى به وقوع پيوست كه جريان پست مدرنيسم در

ربع آخر قرن بيستم وارد مرحله جديدتر و جدى تر شده بود. ازاين رو، به عقيده بس يارى از

انديشمندان غرب، انقلاب اسلامى ايران، انقلابى است پست مدرنيسم ىكه در روايت و

تفسير مدرنيته جاى نمى گيرد. به همين دليل، انقلاب اسلامى ايران توجه افرادى همچون

ميشل فوكو، دريدا، ادوارد سعيد را به سوي خود كشاند. فوكو از جمله اشخاصى بود كه

يافته هاى نظرى خويش را در انقلاب اسلامى پيدا كرد و با چاپ مقاله هايى، حمايت خو د

را نسبت به مردم ايران نشان داد، اگرچه با حملات شديد و تنده مكيشان خود روبه رو

گشت. به نظر او، انقلاب اسلامى در ايران در قالب معنويت گرايى سياسى جاى مى گيرد،

در حالى كه عنصر معنويت، قرن ها در غرب به فراموشى سپرده شده بود. بنابر اين، انقلاب

اسلامى نظريه و ديدگاه انقلاب، توسعه و زندگى بدون معنويت را رد كرد و فضاى ارزشى

تازه اى را به روى جهانيان گشود كه در آن، هم به نيازهاى مادى و هم به نيازهاى معنوى

پاسخ داده مى شود. (همان)

ج) تا پيش از پيدايش انقلا ب اسلامى ، عمد ه نظريه پردازان انقلاب در عرصه

جامعه شناسى گرايش هاى ساختارگرايانه داشتند؛ يعنى مى كوشيدند با بررسى گزينشي

انقلاب ها، به يك تئورى دست يابند تا بتوانند هر انقلاب جديدى را كه در جهان رخ

مى دهد، با آن تبيين و حتى وقوع آن را پيش بينى كنند. خانم اسكاچپول، از جمله اين

نظريه پردازان بود كه انقلاب ها را عملى اتفاقى و خارج از اراده مى دانست و بر آن بود كه

انقلاب ها مى آيند، نه اينكه ساخته شوند، ولى با پيروزى انقلاب اسلامى ايران كه با نوعى

ساخته شدن و معمارى همراه بود، اسكاچپول تئورى خو د را به اين صورت تغيير داد

انقلاب ها مى آيند، نه اينكه ساخته شوند، الا انقلاب اسلامى ايران. بنابراين ، اينكه انقلاب

اسلامى نشان داد مى توان يك پديده عظيم اجتماعى را ساخت، ارزش و مفهوم جديدى است كه

انقلاب اسلامى به عرصه تئوري پردازى جهانى عرضه كرده است. (فراتي، 1377(184 :

7. توجه به مردم

مردمى بودن به عنوان يكى از ويژگى ها و ارزش هاى انقلاب اسلامى ايران، در جنبش ها و

گروه هاى سياسى متعددى راه يافته است. ب ه عبار ت ديگر ، اين جنبشها و گرو هها

دريافته اند كه اسلام توانايى بسيج توده هاى مردم را دارد. بر اين اساس، آنها با گرايش به

سوى اتكا به مردم به جاي اتكا به قشر روشن فك ر، پايگا ه مردمى خويش را گسترش

داده اند. به عقيده دكتر حسن الترابى، رهبر جبهه اسلامى سودان، انقلاب اسلامى، انديشه

كار مردمى و استفاده از توده هاى مردم را به عنوان هديه اى گران بها به تجارب دعوت

اسلامى در جهان اسلام ارزاني داشت. گرايش به انديشه كار مردمى، جنبش هاى اسلامى

را به سوى وحدت طلبى مذهبى و قومى سوق داده است. اين امر، جنبش ها ى اسلامى

سياسى را از اختلاف و تفرقه، دورتر و آنها را از تش كيلات قوى تر، امكانا ت وسيع تر،

حمايت گسترده تر و پايدارى بيشتر بهره مند ساخته است.(دهكردي، 1380199 :

نمونه هاى فراوانى از توجه به مردم در حركت هاى سياسى ديده مى شود؛ از جمله،

مردم مسلمان تركيه پيش از كودتاى 1359 آن كشور، به خيابا نها مى ريزند و شعار

و مردم كشمير در راهپيمايى دويست هزار نفر ى « استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى »

را سر مى دهند. جنبش جهاد اسلامى فلسطين بر آن « الله اكبر و خمينى رهبر » 1369 شعار

است كه فلسطينى ها همان شعارهايى را سر دهند كه انقلاب اسلامى منادى آن بود. آنها

در واقع، آنان .« لااله الاالله، الله اكبر، پيروزى از آن اسلام است » : با آواي بلند فرياد مى زنند

شعارهاى قوم گرايى و الحادى را به دور انداختند و شعارهاى انقلاب اسلامى را برگزيدند.

» در سال هاى 1369 تا 1379 در خيابان هاى كيپ تاون افريقاى جنوبى، شعار و نداى الله